«آموزش حق همه کودکان است»؛
گزارهای است که در عمل هزار اما و اگر دارد. یکی از این اما و اگرها این است که همه کودکان از امکانات استاندارد برای آموزش بهرهمند نیستند. سالها است که کمبود امکانات و توسعه نامتوازن موجب شده بسیاری از کودکان در گوشه و کنار این سرزمین نتوانند در شرایط استاندارد درس بخوانند.
در ایران سازمان نوسازی مدارس زیرنظر وزارت آموزش و پرورش مسوولیت ساخت و تجهیز و بهسازی مدارس را بر عهده دارد و در سال 1377 جامعه خیرین مدرسه ساز کشور شکل گرفت. ساختاری غیردولتی که نقش تامینکننده هزینه ساخت مدارس در مناطق کمتر برخوردار را بر عهده دارد. در طول این سالها مدارس زیادی هم در مناطق مختلف کشور ساخته شده است. با این حال اما هنوز هم بسیاری از مناطق خصوصا در استانهای مرزی کشور با کمبود فضاهای آموزشی روبه رو هستند.
سه روستای «سیدبار جدگال»، «سیدبار حسینی» و «شهداد بازار» حوالی چابهار در استان سیستان و بلوچستان از این جملهاند. کودکان ساکن این روستاها هنوز هم باید در ساختمان نیمه کارهای درس بخوانند سالها در حال ساخت بوده و ساخت آن رها شده بود در طول این سالها نه برای بهسازی و تکمیلش اقدامی درخوری شکل گرفته و نه اینکه جایگزینی برایش ساخته شد.
«پویش ایران من» که پیش از این مدارس متعددی را در استانهای کمتر توسعه یافته کشور ساخته است اینبار تصمیم گرفته بود که در کنار مدرسهسازی به توسعه پایدار جامعه محلی هم توجه کند. یکی از این کارها توجه به بهبود معیشت جامعه محلی بود.
به همین دلیل چند ماه اول و قبل از شروع پروژه ساخت مدرسه، مساله اصلی شناسایی توانمندی مردم روستا بود. و چه توانمندیای بهتر از هنر سوزندوزی. هنری که زنان بلوچ در آن سرآمدند اما به واسطه موانع تاریخی همچون نبود شبکه بازاریابی و تبلیغات و دیگر مشکلات به اندازه کافی نتوانسته به معیشت آنان یاری برساند. اما اینبار ماجرا تفاوت داشت. کمکم کسب و کار زنان سوزندوز روستای سیدبار گرفت و برند «بانوک» متولد شد. بانوک در زبان محلی به معنای بانو و ملکه است و بانوان بلوچ از اینکه محصولاتشان را با این نام روانه بازار میکردند، خشنود بودند. زنان سوزندوز 50 درصد سود حاصل از فروش محصولات را برای خودشان بر میدارند و 50 درصد دیگر را به صندوق توسعه روستا میدهند.
این مدرسه از نظر معماری و طراحی با مدارس دیگر تفاوت دارد. مدرسه باید به عنوان یک فضای اجتماعی موجب رشد همهجانبه روستا شود و تنها محلی برای برپایی کلاسهای درس نباشد.» بر اساس همین نگاه مدرسهای طراحی شده که با فرهنگ و اقلیم و معماری بومی منطقه تطبیق داشته باشد. این روستاها فضای اجتماعی خاصی ندارند و در طراحی ساختمان مدرسه این خدمات هم لحاظ شده است.
در این پروژه توجه به نیازهای دیگر مانند برگزاری کلاسهای چند پایه، اقامتگاه بومگردی، کتابخانه و محل تجمعات محلی هم پیشبینی شده است. مدرسه توسعه پایدار روستای سیدبار یک طرح آزمایشی است و در آن تمام استانداردهای احداث مدارس مورد توجه قرار گرفته است. موفقیتآمیز بودن این تجربه موجب خواهد شد تا ساخت مدارس توسعه پایدار در بقیه استانها از جمله در غرب کشور هم ادامه یابد. مردم روستای 500 نفری سیدبار حالا علاوه بر مشارکت در ساخت مدرسه تجربه جدیدی از کسب درآمد پایدار دارند و اینگونه است که خودباوری دیگر برای آنها یک شعار توخالی و غیرقابل لمس نیست.
مدرسه روستای سیدبار با زیر بنای ۴۷۰ مترمربع شامل ۴ کلاس ابتدایی با ابعاد متفاوت و با قابلیت همپوشانی و ادغام در هم، یک کتابخانه و یک سالن چند منظوره (سالن اجتماعات ، امتحانات ، کارگاه سوزن دوزی بانوک)، حیاطهای فرعی و اصلی می باشد که درنهایت با هدف تبدیل شدن به مرکز محله ، آموزش و فرهنگسازی کل روستا طراحی گشته است.
باتوجه به جمعیت دانش آموز و معلم در روستا و طبق ضوابط نوسازی مدارس مدرسه نیاز به ۴ کلاس داشت. در طراحی کلاسها، هر دو کلاس را در ابعاد متفاوت به هم مرتبط شده اند. در کلاس بزرگ فضای بینابینی وجود دارد که دانش آموزان کلاس کوچک هم میتوانند در آنجا حضور داشته باشند و هم از آموزش توسط یک معلم (به دلیل محدودیت تعداد معلم) بهرهمند شوند و هم با سال بالاییهای خود تعامل داشته باشند.
فرم دایره شکل حیاط مدرسه و نحوه قرارگیری کلاسها با ایده آموزش به معنای یادگیری کنار هم، بدون سلسه مراتب و دموکرات شکل گرفته است. چرخش کلاسها و اتصال آنها از گوشه به یکدیگر علاوه بر اینکه موجب گردش هوا ما بین کلاسها می شود حیاطهای کوچکی را ما بین هر کلاس جهت کار های گروهی و فعالیت های بیرونی و... تولید کرد. در نهایت با این سازماندهی به یک حیاط مرکزی به عنوان محل تجمع دانش آموزان مدرسه و مردم روستا، یک فضای گردشی پیرامونی بین دیوار و کلاسها و حیاطهای خصوصی دست پیدا شده است.
مفهوم دیوار به طور مرسوم در مدارس به عنوان حفاظ ، جدا کننده و حصار است در این پروژه به واسطه قرارگیری آن در دشتی وسیع، دیوار مدرسه را به عنوان یک پوسته متخلخل، دعوت کننده ، بازیگوش طراحی شده است. گشودگیهای دیوار به گونه ای است که از پنجره کلاسها فرم دیوار و امتداد دید به سمت دشت وجود دارد.
در طراحی مدرسه سعی شده است، که اموزش را امری، دو طرفه و مشارکتی دیده شود، بنابراین فضاهای مرسوم مدرسه را که بستر این نگرش هستند، بر این اساس ساماندهی شده است. دیوار مدرسه را از دیوار جداکننده به مفهوم پوسته تغییر داده و به عنوان جداره ای متخلخل، بی مرز، دعوت کننده و شاد، حیاط را برای تجمع، کلاس را به منظور از بین بردن سلسه مراتب و پرسشگری تعریف شده است ،که ساده ترین مفهوم مدرسه را که "با هم بودن هست" را نشان داده است که این مدرسه به فضایی برای پرورش فکر، خلاقیت و آزاد اندیشی تبدیل شده است.